loading...
فان کده | fun-kadee

آپلود عکس

داستان برمیگرده به خیلی وقت پیش تر ازاینا،موقعی که من همش ۷ سالم بود و عزیز دردونه دایی محسن.اون زمان هر پنجشنبه دایی می اومد خونه ما و شب بند و بساط شامو برمیداشتیم و با پیکان آلبالویی دایی می زدیم بیرون ،بعد از شام دایی بازم بر میگشت خونه ما و تا نصفه های شب باهم شوخی میکردیم و خوش میگذروندیم،وسطای هفته هم که هرروز با دایی بودم و همیشه تو ماشین منو میذاشت تو بغلش و رانندگی میکرد

.

.

..

 


برای خواندن ادامه مطلب کلیک کنید...

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط hassan در تاریخ 1393/05/17 و 23:42 دقیقه ارسال شده است

فک کنم منظورشون چت باکس بوده باشه .. شکلکشکلکشکلک
پاسخ : نمیدونم والا شکلک

این نظر توسط asma در تاریخ 1393/04/11 و 17:18 دقیقه ارسال شده است

خخخ بابایی خعلی باحال بود شکلکشکلک
بابایی اینجا چرا اون تا کادریس که اسمو و وبسایت ومیزدییم نیست؟؟؟؟شکلک
پاسخ : متوجه نشدم چی میگی عزیزم.

این نظر توسط من در تاریخ 1393/04/07 و 23:09 دقیقه ارسال شده است

هه جالبه خوب بود!!! خب خبیش بماند اولش ک داشتم میخوندم فک کردم از اون داستان های سه ایکس باشه دیدم اون نیست خیالم راحت شد !خوبووووووووووووووووووود
پاسخ : شکلک) خیالت راحت بی خطرن.


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایت مجهز به دوربین مدار بسته نمی باشد,راحت باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام گزینه بیشتر دوست دارید در فانکده باشه؟
    وضعیت یاهو

    Admin 1

    انجمـن اینتـرنتـی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 484
  • آی پی امروز : 86
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 210
  • باردید دیروز : 93
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 303
  • بازدید ماه : 303
  • بازدید سال : 25,211
  • بازدید کلی : 334,287
  • کدهای اختصاصی
    لینک باکس