جک و طنز

یکـی از فانتـزیام اینـه کـه برم تو داروخانه به دکدره بگم:
شما ” اسید استیل سالیسیلیک ” دارید؟
دکــدره بگه : منظورتون آسپرینه؟
منم بگم : آره خودشه ؛ اسمش همش یادم میره !

**********************************************

بیرون غذا خوردن ما به این صورته که :

همیشه میریم رستوران قیمتارو نگا میکنیم ، بعد میریم فلافلی !

**********************************************

فقط يه ايراني ميتونه تو استخر...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به نجات غريق زل بزنه و سر رفيقشو بكنه زير آب ...!!!

***********************************************

مورد داشتیم ترم اولی رفته درخواست مبصری داده آموزش دانشگا.........
به همین دره موبایلم که تازه لاک صورتی بهش زدم قسم با درخواستش موافقت کردن روز بعدش با چوب اومده تو کلاس میگه بچه ها سرا پایین،دست به سینه،پاها جفت وگرنه اسمتونو میدم دفتر(دستمال صابون لیوان)یادش رف بگه بیاریم

************************************************

دیشب داریم با داداشم میریم خونه ی عزیزمینا ساعت 8 شب بود...اونا هم خونوشون نزدیکه به ما البته داداشم 12 سالشه ها حالا گوش کنید
تو راه چند تا پسره وایسادن منم که دختره خوب سرمو انداختم پایین رد شدم...یه ذره که با داداشم رفتیم جلو تر برگشته میگه:زهرا اینقدر زشتی پسرا نگات نکردن یعنی غیرتش از پهنا تو حلقم...
و این داستان حقیقت دارد....

***********************************************

مورد داشتيم شبا از 12 به بعد ميرفته رو پشت بوم قالي و پتو مي شسته !!!! تا جلو همسايه ها و فاميل آبروش نره بگن زن ذليله .
.
.
.
خدايا هم اكنون مار رو بكش

***********************************************

پسره از نیمرخ تلفیقی از کوزت و شلقمه بعد تو اینفو زده فیس مدلینگ:-S
اعتماد به نفس اینو امیرمحمد داشت الان مجری برنامه ماه عسل بود!

**********************************************

دیشــب ی ساعــت و نیــم داشتــم گــره هنــدزفـریم رو بـاز میکــردم کـه آخـرش متوجــه شــدم مـن نوکــیا 1110 دارم ^_^
تــازه ایــن کــه چــیزی نیســت ی روز رفتــم توالــت یــادم رفــت شلــوارم رو بکشــم پاییـــن. البتــه خـــیلی سریــع خطـــر دفــع شــد *^_^*

**********************************************

آهایــی اونایــی کــه صبــح هــا به عشقتــون پــیام میفــرستیـد میگــید" خورشیــد فقــط بــه عــشق دیــدن تو طلــوع میکنــه" آره با شــومام.
.
.
.
.
.
.
خــود خورشیــد طــی بیانیــه ای اعــلام کــرد " زِر نــزنیـد بابا، مــن مطعـلق بــه همــه مردمـــم".
ایــن جــوری ^_~ نیگــاه نکنیــد حــرف خورشیــد خانومـــه.